به آرام ترین نگاهت محتاجم
نگاهی که دلتنگی ام را
بغض نفروشد
و در برهوت خیالم
پیشاپیش خشکی ِ تقدیر
دوزخی را نقش نزند ...
به آرام ترین آوازت محتاجم
آوازی که بودنم را به سکوت
پیشکش نَبَرَد
و یاد زمزمه هایت
جانم را بنوازد ....
به آرام ترین رویایت محتاجم
رویایی که خوابم را نیاشوبد
و در بستر سپیده ای
لبخند را نازی کشد ....