درد ِ دل..... کـه مي کنــي ...
يعني...
ضعـف هـايـت رادردهـايــت را.........مي گـذاري تـوي ِ سيـني و تعـارف مي کـنيکـه هـر کـدامـش را کـه مي خواهنــدبــردارنـد ...تيــز کننــد ...تيــغ کننــد ...و بــزننـد بـه ....روحـت....
نسيم، دانه از دوش مورچه انداخت،
مورچه دانه را دوباره بر دوشش گرفت و رو به خدا گفت:
گاهي يادم مي رود که،
هستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
کاش بيشــــــــــــتر نسيم بوزد!