واين خداست که با لبخندش جان تشنه ام را سيـــراب مي کند ......
من دستانم را به سوي آسمـــان دراز مي کنم ......
تا زمــاني برسد
جالبه!!!
همديگر را دور ميزنيم تا زودتر به مقصد برسيمغافل از اينکه زمين گرد است و باز به هم خواهيم رسيد . . .